محله آخونی .... آخینی محله پدری و ریشه های زندگی ام
| ||
| این عکس گل رز را از صمیم دل به تمامی روزه داران شریف و مومن - که در این ایام گرما بخاطر رضای خدا طاقت می آورند و روزه ی خود را حفظ می کنند - تقدیم می کنم .
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->">
موزهٔ آذربایجان ، که در جوار مسجد کبود قرار گرفتهاست ، به عنوان دومین موزه تاریخی ایران
پس از موزه ملی تهران شناخته میشود ، آثار متعلق به دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی
به نمایش گذاشته درضمن مجسمه گوسفند سنگی سمت چپ جلو درب موزه مربوط به
مسجد قبلی وقدیمی طالقانی محله آخونی می باشد .
( ارسال : آقای فتح اللهی فلاحی )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 10 / 1 / 1393برچسب:موزه تبریز, ] [ 20:22 ] [ غ . آ ]
سرویس دین و مذهب آناج: عَن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: و چون شب عید فطر-كه شب جوائز نام دارد، فرا رسد، خداوند پاداش عمل كنندگان را بدون حساب و شمارش ببخشد. السِّكَكِ فَیقُولُونَ یا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ اخْرُجُوا إِلَى رَبٍّ كَرِیمٍ یعْطِی الْجَزِیلَ وَ یغْفِرُ الْعَظِیمَ : ؛ و چون صبح روز عید فرا رسد خداوند فرشتگان را به همه ی شهرها بفرستد. پس در زمین فرود آیند و سر كوچه ها و گذرها بایستند و [ با صدایى كه آن را همه ی آفریده هاى خدا جز جن و آدمیان میشنوند] گویند: اى امّت محمّد! به سوى پروردگار كریم [براى نماز عید] بیرون شوید كه او پاداش فراوان دهد و گناهان بزرگ را بیامرزد. فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ: إِلَهَنَا وَ سَیدَنَا! جَزَاۆُهُ أَنْ تُوَفِّی أَجْرَهُ.» ؛ و چون سوى محلّ برگزارى نماز عید روند خدا عزّ و جلّ به فرشتگان فرماید: اى فرشتگان من! مزد كارگر- چون كار خود را انجام دهد- چیست؟ عرضه دارند: معبودا و سیدا ! این که مزدش را كامل پرداخت کنی . « قَالَ: فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَإِنِّی أُشْهِدُكُمْ مَلَائِكَتِی أَنِّی قَدْ جَعَلْتُ ثَوَابَهُمْ عَنْ صِیامِهِمْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ قِیامِهِمْ فِیهِ رِضَای وَ مَغْفِرَتِی » ؛ خداوند عزّ و جلّ فرماید: شما را گواه مىگیرم كه من پاداش روزه ی رمضان و نمازشان را خشنودى و آمرزش خود از ایشان قرار دادم. و خداوند [خطاب به بندگان خویش] میفرماید: اى بندگان من! [هر چه مىخواهید] از من بخواهید كه به عزت و جلال خودم سوگند که امروز در این اجتماع خویش، هر چه براى دنیا وآخرت خود بخواهید عطا مىكنم. و به عزت و جلال خودم سوگند تا وقتی كه مرا مراقب خود بدانید[ و از من بترسید] شما را در پناه مىگیرم و نزد كسانى كه در دوزخ جاودانند رسوایتان نسازم. باز گردید كه آمرزیده شدید همانا مرا خشنود كردید و من از شما خشنود شدم. شاد میشوند و به یکدیگر بشارت داده و تبریك گویند. (امالی مفید مجلس 27 ص232) جابر از امام باقر علیه السّلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود: چون روز اول شوّال فرا مىرسد منادیى ندا مىكند: اى مومنان در این صبحگاه بشتابید براى جوائزتان . [كه به پاداش عبادات رمضان میدهند] سپس فرمود: اى جابر جوائز خداوند متعال كه مانند جوائز این پادشاهان نیست.آنگاه فرمود: امروز روز جائزه است. امام حسن مجتبى علیه السّلام در روز عید فطر گروهى را دید كه مشغول بازى و خنده بودند. پس در حالى كه به آنان اشاره میكرد به اصحاب خویش فرمود: پس شگفتا و بسیار شگفتا از آنكه به خنده و بازى مشغول باشد در چنین روزى كه نیكوكاران در این روز پاداش مىیابند و تقصیركاران زیان مىبینند. و قسم به خدا كه اگر حجاب از میان برخیزد و پرده كنار رود بی تردید و حتما نیكوكار مشغول نیكوكارى خود شود و بدكردار گرفتار زشتكارى خود باشد. (من لا یحضره الفقیه ج1 ص511 ح1479) نویسنده: محمدتقی ملکی
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 4 / 5 / 1392برچسب:پاداش فطر, ] [ 17:28 ] [ غ . آ ]
به گزارش آناج، حجتالاسلام احمد مروی رئیس ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری صبح امروز در نشست خبری گفت: نظر کارشناسان درباره رویت هلال ماه شوال بر این است که : رویت در غروب روز یکشنبه بیست و نهم ماه مبارک بسیار ضعیف و احتمال آن نزدیک به صفر است. کشور اعزام میکنیم تا به استهلال بپردازند. رهبر معظم انقلاب اطمینانآور بود، به اطلاع مردم روزهدار خواهد رسید و اگر رویت اطمینانآوری مشاهده نشود، باید بر طبق تقویم عمل کرد، بنابراین، ماه مبارک رمضان 30 روزه خواهد بود. به احتمال بسیار قوی، روز سهشنبه عید سعید فطر است. موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 4 / 5 / 1388برچسب:روز عید فطر, ] [ 17:17 ] [ غ . آ ]
[ 3 / 6 / 1392برچسب:سخن بزرگان, ] [ 23:27 ] [ غ . آ ]
دکتر محمدمهدی حیاتبخش : نداشتن تحرک و چاقی از عوامل افزایش بیماری ریفلاکس معده در جوامع بشری است، اگرچه بیماری ریفلاکس معده جنبه ژنتیک دارد اما صنعتی شدن باعث شده که این بیماری بیشتر شیوع پیدا کند. در 80 درصد موارد این بیماری مادام العمر است و فرد بیمار باید دارو مصرف کند. سرفههای شبانگاهی، تنگی نفس هنگام خواب، تلخی و بدمزه بودن دهان در هنگان صبح میتواند از علائم ریفلاکس معده باشد. مصرف مواد غذایی که اسیدی هستند مانند آبلیمو ، سرکه و... میتواند باعث ریفلاکس معده شود. و یا میان غذا خوردن تا خوابیدن یک فاصله زمانی چهارساعته قرار دهند.
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 20 / 1 / 1393برچسب:ریفلاکس معده,برگشت غذا, ] [ 1:41 ] [ غ . آ ]
[ 29 / 2 / 1392برچسب:سرعین قدیم, ] [ 18:32 ] [ غ . آ ]
آقایان : مرحوم کربلایی سیدمحمد - سید حامد پورحسینی و نفرسوم: آقای رحیم خادم حقیقیان(فرزند آقامش عبداله -نوه مرحوم آقا مش جعفرنوحه خوان)
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 29 / 6 / 1400برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 19:5 ] [ غ . آ ]
سمت راست ، دو برادر سید مرحوم آقایان : حاجی میرابوالفضل و کربلایی سید محمد آخونی پورحسینی سمت چپ دو عموزاده آقایان: میرمحمد(پسر حاجی میرابوالفضل)و سید حامد (پسر کربلایی سیدمحمد خیاط)
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 29 / 11 / 1400برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 18:58 ] [ غ . آ ]
مرحوم آقای کربلایی سید محمد آخونی پور حسینی ( سید خیاط )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 29 / 12 / 1402برچسب:محله آخونی,آخونی, ] [ 18:51 ] [ غ . آ ]
هم محلی های شریف و با احساس ام :
بخدا شرمنده ام . هم شرمنده از خودم - که کاری بجز انتشار گوشه ای از نامردیهای صهیونیستی - از دستم بر نمی آمد و غیرت و عزت آدمی نمی تواند این مصائب را ببیند و ساکت باشد ، و هم شرمنده از شما عزیزان ، که ناچارا باید این عکسها را مشاهده فرمایید . بگذارید دنائت و شنیع بودن اعمال این شمر مسلکان را به همه نشان بدهیم و شاید گوشه ای ناچیز از آلام بی پایان این مخلوق بی پناه را مرحم باشیم ........... با عرض شرمندگی ........
بمب های فسفری ، که زخم و تاول های دردناکی در بدن انسان تولید می کند
عکس کودک غزه ای ، قبل و بعد از شهادتش
بگذار مجامع بین المللی و ابرقدرتها سکوت کنند . ایرادی ندارد . اما خدایی هم آن بالاها است ... او می بیند .... و ..... وعده محقق الهی : ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ..... و اراده کردیم مستضعفان را حاکمان در زمین قرار دهیم ...... موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 29 / 9 / 1392برچسب:غزه,جنایت صهیونیستی, ] [ 11:24 ] [ غ . آ ]
مرحوم آقای حاج میرحسین ( کربلایی سیدحسین آقا )در زیارت جدش در کربلا ( رحمه اله علیه )
آقا کربلایی سیدحسین در زیارت خانم معصومه - قم - (سلام الله علیها)
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاریش سفیدان محله برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 28 / 11 / 1392برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 13:54 ] [ غ . آ ]
خداوند رحمان محبتش را در حیوانات هم بطور محسوسی خلق نموده است
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 25 / 12 / 1396برچسب:مهر مادری, ] [ 16:55 ] [ غ . آ ]
ان انزلناه فی لیله القدر ......... شب نوشته شدن مقدرات یک ساله مان
آیت اله بهجت (رحمه اله ) : احادیث در لزوم بزرگداشت این سه شب فرد، یعنی شب نوزدهم، بیستویکم و بیستوسوم، آشکار است.
من پیش از این میپنداشتم که تعظیم این سه شب فقط برای آن است که احتمال دارد یکی از این سه شب، شب قدر باشد، ولی بعد در برخی از روایات دیدم که در هر کدام از این سه شب اسرار الهی نهفته و فوایدی برای بندگان اندوخته شده است. از جمله در باب صوم کتاب کافی آمده است که امام صادق علیهالسلام فرمود:
«در شب نوزدهم امور مقدر میشود و در شب بیستویکم استوار میگردد و در شب بیستوسوم امضا میشود».
منبع: وب سایت دفتر حضرت آیت الله العظمی بهجت
حجت الاسلام و المسلمین فاطمی نیا: گناهان چند قسم هستند، این ماه مبارک رمضان گناهان را میسوزاند، نسبت به بقیه گناهان که باید قدمی برداشته شود، پولی است باید داده بشود، دلی است باید بدست آورده شود، نمازی است باید قضا شود، خب اینها را ما باید در این ماه تجدید نظر کنیم و من گاهی اوقات اینطور به دوستان عرض میکنم مخصوصا در شب های قدر میگویم شما که الان نشسته اید روبه قبله میخواهید "بک یا الله" بگویید، الان امکان بعضی از جبران ها نیست، الان تو درهمین شب بلند بشوی بروی فلان شهرستان آن دل را بدست بیاری یا آن پول را بدهی یا مثلا حدود دو سال، سه سال نماز قضا همین جا فی المجلس بجا بیاری اینکه امکان ندارد، اما من به رفقا اینطور میگویم، میگویم به خدا عرض کنید که خدایا من با تو عهد میکنم که از اینجا آمدم بیرون در اولین فرصت ودر اولین امکان این قدم ها را بردارم و تو به آن کرم بی پایان که داری کاری کن که امشب اینها مانع اجابت دعای من نشوند، اینطور به رفقا میگویم و یقین هم بدانید که ان شاء الله موثر است چون خدا از دل ها آگاه است، ******************************************* اللَّهُمَّ وَفِّر فيهِ حَظّي مِن بَرَكاتِهِ، وَ سَهِّلْ سَبيلي إلى خيْراتِهِ، وَ لا تَحْرِمْني قَبُولَ حَسَناتِهِ يا هادِياً إلى الحَقِّ المُبينِ. خداوندا! در این روز بهره مرا از برکاتش فراوان گردان و به سوی خیراتش راه مرا سهل و آسان ساز و از حسنات مقبولش مرا محروم مساز، ای هدایت کننده به سوی دین و حق روشن!
از همه هم محلی هایم التماس دعا دارم ..... آژیری
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 25 / 4 / 1392برچسب:شب قدر, ] [ 23:33 ] [ غ . آ ]
[ 30 / 3 / 1399برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 1:53 ] [ غ . آ ]
در یکی از روزها، پادشاهی سه وزیر خود را فراخواندو از آنها درخواست کرد کار
عجیبی انجام دهند .
از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها
را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند همچنین از آنها خواست
که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند .
وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به
راه افتادند .
وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات
را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد.
وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و
احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال
شروع به جمع کردن نمود وخوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با
میوه ها پر نمود .
و اما وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمیدهد
و برایش مهم نیست ، کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود.
روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند .
وقتی وزیران نزد شاه آمدند به سربازانش دستور داد ، ﺳﻪ وزیر را گرفته و
هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند در زندانی دور که
هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند .
وزیر اول پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه
سه ماه به پایان رسید .
وزیر دوم هم این سه ماه را با سختی و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که
جمع آوری کرده بود سپری کرد .
و اما وزیر سوم ...... بیچاره قبل از اینکه ماه اول به پایان برسد از گرسنگی مرد.
خیلی از ماها فکر میکنیم که اعمال ما چه سودی برای خدا دارد و شاید با این
فکر انحرافی در کارهای انسانی و اخلاقی و دینی خود اهمال کنیم.
در حالی که امر و نهی خداوند برای خود ماست و او بی نیاز از اعمال ماست .
حال از خود این سؤال را بپرسیم ، ما از کدام گروه هستیم ؟
زیرا ما الآن در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب و یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری
کنیم،
اما فردا زمانی که به ملک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند ، در آن
زندان تنگ و در تاریک و در تنهایی ؛
آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به داد ما
می رسند .
خداوند می فرماید: ( وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَابِ ) البقره۱۹۷
توشه برگیرید که بهترین توشه پرهیزگاری است ، و ای خردمندان !
از (خشم و کیفر) من بپرهیزید ......
![]() برگرفته از وبلاگ " رزمنده سایبری "
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعاتمقالات و نوشته های ادبی برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 23 / 10 / 1392برچسب:توشه آخرت, ] [ 22:47 ] [ غ . آ ]
نصوح مردی بود شبيه زنها . صورتش مو نداشت و سینه های برجسته همچون زنها داشت و در حمام زنانه كار مى كرد. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه ، هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت و كسى از وضع او خبر نداشت و آوازه تميزكارى و زرنگى او به گوش همه رسيده و زنان و دختران رجال دولت و اعيان و اشراف دوست داشتند كه وى آنها را دلاكى كند و از او قبلاً وقت مى گرفتند تا روزى در كاخ شاه صحبت از او به ميان آمد.
آمادگى نمود ، سپس دختر شاه با چند تن از خواص نديمانش به اتفاق به حمام آمده و مشغول استحمام شد . از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت ، از اين حادثه دختر پادشاه در غضب شده و به دو تن از خواصش دستور داد كه همه كارگران را تفتيش كنند تا شايد آن گوهر ارزنده پيدا شود . طبق اين دستور مأمورين ، كارگران را يكى بعد از ديگرى مورد بازديد خود قرار دادند، همين كه نوبت به نصوح رسيد با اينكه آن بيچاره هيچگونه خبرى از آن نداشت ، ولى از ترس رسوايى ، حاضر نـشد كه وى را تفتيش كنند، لذا به هر طرفى كه مى رفتند تا دستگيرش كنند، او به طرف ديگر فرار مى كرد و اين عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقويت مى كرد و لذا مأمورين براى دستگيرى او بيشتر سعى مى كردند. نصوح هم تنها راه نجات را در اين ديد كه خود را در ميان خزينه حمام پنهان كند . ناچار به داخل خزينه رفته و همين كه ديد مأمورين براى گرفتن او به خزينه آمدند و ديگر كارش از كار گذشته و الان است كه رسوا شود به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه كرد در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات قسم این بار نیز فعل قبیح ام بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم و از خدا خواست كه از اين غم و رسوايى نجاتش دهد . به مجرد اين كه نصوح توبه كرد، ناگهان از بيرون حمام آوازى بلند شد كه دست از اين بيچاره برداريد كه گوهر پيدا شد . پس از او دست برداشتند. و نصوح خسته و نالان شكر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت . او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى كه از راه گناه تحصيل كرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند ، ديگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به كسى اظهار كند، ناچار از شهر خارج و در كوهى كه در چند فرسخى آن شهر بود، سكونت اختيار نمود و به عبادت خدا مشغول گرديد . اتفاقاً شبى در خواب ديد كسى به او مى گويد : « اى نصـــوح ! چگونه توبه كرده اى و حال آنكه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئيده شده است ؟ تو بايد چنان توبه كنى كه گوشتهاى حرام از بدنت بريزد . » همين كه از خواب بيدار شد با خودش قرار گذاشت كه سنگهاى گران وزن را حمل كند و به اين ترتيب گوشتهاى حرام تنش را آب كند . نصوح اين برنامه را مرتب عمل مى كرد تا در يكى از روزها همانطورى كه مشغول به كار بود، چشمش به ميشى افتاد كه در آن كوه چرا میكرد. از اين امر به فكر فرو رفت كه اين ميش از كجا آمده و از كيست ؟ تا عاقبت با خود انديشيد كه اين ميش قطعاً از شبانى فرار كرده و به اينجا آمده است ، بايستى من از آن نگهدارى كنم تا صاحبش پيدا شود و به او تسليمش نمايم . لذا آن ميش را گرفت و نگهدارى نمود و از همان علوفه و گياهان كه خود مى خورد ، به آن حيوان نيز مى داد و مواظبت مى كرد كه گرسنه نماند. خلاصه ميش زاد ولد كرد و نصوح از شير و عوائد ديگر آن بهره مند مى شد تا سرانجام كاروانى كه راه را گم كرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاكت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همين كه نصوح را ديدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شير مى داد به طورى كه همگى سير شده و راه شهر را از او پرسيدند. وى راهى نزديك را به آنها نشان داده و آنها موقع حركت هر كدام به نصوح احسانى كردند و او در آنجا قلعه اى بنا كرده و چاه آبى حفر نمود و كم كم در آنجا منازلى ساخته و شهركى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و رحل اقامت افكندند و نصوح بر آنها به عدل و داد حكومت نموده و مردمى كه در آن محل سكونت اختيار كردندهمگى به چشم بزرگى به او مى نگريستند. رفته رفته ، آوازه خوبى و حسن تدبير او به گوش پادشاه آن عصر رسيد كه پدر آن دختر بود . از شنيدن اين خبر مشتاق ديدار او شده ، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت كنند. همين كه دعوت شاه به نصوح رسيد، نپذيرفت و گفت : من كارى و نيازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست . مأمورين چون اين سخن را به شاه رساندند، بسيار تعجب كرد و اظهار داشت حال كه او براى آمدن نزد ما حاضر نيست ما مى رويم كه او را و شهرك نوبنياد او را ببينيم . پس با خواص درباريانش به سوى محل نصوح حركت كرد، همين كه به آن محل رسيد به عزرائيل امر شد كه جان پادشاه را بگيرد، پس پادشاه در آنجا سكته كرد و نصوح چون خبردار شد كه شاه براى ملاقات و ديدار او آمده بود ، در مراسم تشييع او شركت و آنجا ماند تا او را به خاك سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت ، اركان دولت مصلحت ديدند كه نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان كردند و نصوح چون به پادشاهى رسيد، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملكتش گسترانيده و بعد با همان دختر پادشاه كه ذكرش رفت ، ازدواج كرد و چون شب زفاف و عروسى رسيد، در بارگاهش نشسته بود كه ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت : چند سال قبل ، ميش من گم شده بود و اكنون آن را نزد تو يافته ام ، مالم را به من رد كن . نصوح گفت : چنين است . دستور داد تا ميش را به او رد كنند، شخص گفت : چون ميش مرا نگهبانى كرده اى هرچه از منافع آن استفاده كرده اى ، بر تو حلال ولى بايد آنچه مانده با من نصف كنى . نصوح گفت : درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غير منفول را با او نصف كنند. آن شخص گفت : بدان اى نصوح ، نه من شبانم و نه آن ميش از آن من ، بلكه ما دو فرشته براى آزمايش تو آمده ايم . تمام اين ملك و نعمت ، اجر و پاداش توبه راستين و صادقانه ات بود كه بر تو حلال و گوارا باد . و از نظر غايب شدند . موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعاتمقالات و نوشته های ادبی برچسبها: href="<-TagLink->"> امروز ( سه شنبه 93/4/17 ) برابر ( با 10 رمضان 1435 )
خدیجه دختر خویلد از نیکوترین و عفیفترین زنان عرب قبل از اسلام و در دوره اسلامی نخستین زنی که به
پیامبر اکرم ( ص ) ،شوهرش ، ایمان آورد و آن چه از مال دنیا در اختیار داشت – در راه پیشرفت اسلام – کریمانه
بذل کرد.
خدیجه آن قدر ارزش الهی داشت که برای او مانند مریم مائده های آسمانی نازل می شد. رسول خدا (ص) می فرمایند:
خداوند از میان زنان چهار زن را برتری داده است. آسیه .مریم.خدیجه.فاطمه از عایشه ، زوجه پیامبر ( ص ) ، نقل شده است که گفت : ” احترام هیچ یک از زنان به پایه حرمت و عزت خدیجه نمی رسید . رسول الله ( ص )
پیوسته از او به نیکی یاد می کرد و به حدی او را محترم می شمرد که گویا زنی مانند خدیجه نبوده است ” .
عایشه سپس نقل می کند : روزی به پیغمبر ( ص ) گفتم : خدیجه پیر زنی بیش نبوده و خداوند بهتر از او را به تو عطا کرده است. پیغمبر(ص) سخت برآشفت به طوری که رگ پیشانی اش برآمد . سپس فرمود :
به خدا سوگند بهتراز خدیجه کسی برای من نبود .
روزی که همه مردم کافر و بت پرست بودند ، او به من ایمان آورد.روزی که همه مرا به جادوگری و دروغگویی
نسبت می دادند ، او مرا تصدیق کرد ، روزی که همه از من روی می گردانیدند ، خدیجه تمام اموال خود را در ا
ختیار من گذاشت و آنها را در راه من بی دریغ خرج کرد خداوند از او دختری به من بخشید که مظهر پاکی
و عفت و تقوا بود . عایشه می گوید :
با خود گفتم دیگر از خدیجه به بدی نام نخواهم برد. عایشه می گوید:‹‹من در مورد زنان پیامبر از هیچ کدام
به اندازه خدیجه حساس نبودم زیرا پیامبر مرتب از او تعریف می کرد و من هرگز او را ندیده بودم...
در شجره ی طوبی آمده است : خدیجه علیها سلام زیباترین زنها از نظر جمال، کاملترین از نظر عقل، تمام ترین از نظر رأی وتصمیم گیری،وزیادترین از نظر عفت،دین،حیا، مرووت ومال بود.
پیامبر(ص) فرمود:‹‹ اسلام با شمشیر علی(ع)و مال خدیجه(س) بر پا و استوار شد واستقامت یافت.›› اگر خدیجه نبود کدام زن شایستگی آن را داشتکه مادر حضرت فاطمه علیها سلام باشد و اگر فاطمه نبود چه کسی شایستگی فرزندی خدیجه را داشت و اگر پیامبر(ص) نبود خدیجه وفاطمه چگونه می توانستند به مقام سروری زنان عالم نایل آیند. ( از سایت خورشید شیعه ) موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 17 / 4 / 1392برچسب:حضرت خدیجه, ] [ 12:34 ] [ غ . آ ]
خطاب به داعشی های حرامزاده : بی سبب نیست که از شام به عراق آمده اید حضرت عمه ی سادات ، برادر دارد . و شما کمتر از آنید ، حسین تیغ کشد کمتر از آن که علمدار ، علم بردارد . ما جوانان بنی فاطمی اربابیم بی حیا ، عمه ی ما مالک اشتر دارد . ایل ما ایل عجم هاست که یک کودک ما جگری با جگر شیر برابر دارد . اینکه ما دست به شمشیر و زره ، استادیم سبب این است که این طایفه رهبر دارد . نه عراق است و نه سوریه ، خیالت راحت کشور ضامن آهوست - بزرگتر دارد . وای اگر ، گرد و غباری به حرم بنشیند تیغ ما شوق به انداختن سر دارد . باید این شهر به آرامش خود برگردد که شب جمعه حرم ، روضه ی مادر دارد . ( شعر از اس ام اس یکی از دوستان )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعاتشعر و دو بیتی برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 16 / 11 / 1392برچسب:یاحسین,کشورامام رضا, ] [ 1:52 ] [ غ . آ ]
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 16 / 1 / 1393برچسب:توت فرنگی, ] [ 1:5 ] [ غ . آ ]
رحیم آقا علیپور ، هم محله ای محترم مان ، که در بازارچه امیر کبیر نرسیده به شهرک امام مغازه اسباب بازی فروشی دارد .
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 15 / 8 / 1399برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 12:39 ] [ غ . آ ]
مداح اهل بیت مرحوم آشیخ تقی پورنیازی( رحمت اله علیه )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 1 / 10 / 1392برچسب:محله آخونی,آخونی, ] [ 11:52 ] [ غ . آ ]
مرحوم آقا مش محمد آقا اکبریان - ریش سفید محله مان ( رحمت اله علیه )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاریش سفیدان محله برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 13 / 12 / 1392برچسب:محله آخونی,ریش سفیدان آخونی, ] [ 10:51 ] [ غ . آ ]
دهه 60 - مغازه جگرپزی کربلایی حسن زنده باد آقایان : محمدآقا دهقان نژاد - کربلایی حسن زنده باد - مرحوم مش محمدآقا اکبریان - حسین پورزیرک ( محل فعلی سمساری و فرش زنده باد )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس مطالب و موضوعات برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 29 / 12 / 1400برچسب:محله آخونی,آخونی, ] [ 11:47 ] [ غ . آ ]
آقایان : ...... - احمد فرشباف - محمدصادق نیک نیازی - مجید گوهرگرانبها - مرحوم سعید رسولی آژیری و کربلایی محمد خادم حقیقیان ( دهه 60 - کوهنوردی )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس هاعکس های ورزشی برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 30 / 3 / 1398برچسب:محله آخونی,ورزشکاران آخونی, ] [ 11:44 ] [ غ . آ ]
آقای علی پورحیدرعلی ( راننده تریلی ) - فرزند مرحوم آقامش عباسقلی و برادر آقای محمدرضا پورحیدرعلی ( دهه پنجاه - پایین دره عینالی )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 13 / 12 / 1400برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 11:41 ] [ غ . آ ]
آقایان : کربلایی محمد حقیقیان - امیر(حسین) بنی طاهری (هم محله ای ساکن تهران )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 1 / 12 / 1392برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 12:1 ] [ غ . آ ]
آقای کربلایی محمد خادم حقیقیان ( فرزند برومند مرحوم آقامش جعفر نوحه خوان ) ( اوایل انقلاب اسلامی )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 13 / 11 / 1399برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 11:36 ] [ غ . آ ]
آقای حسین پورزیرک - برادر آقا یداله خیاط و جواد آقا
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 3 / 1 / 1392برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 11:35 ] [ غ . آ ]
اجرای نمایش تئاتر در مدرسه - اوائل انقلاب ( کربلایی محمد خادم حقیقیان - مجید گوهر گرانبها )
موضوعاتمرتبط: همه ی عکس ها برچسبها: href="<-TagLink->"> [ 10 / 12 / 1392برچسب:محله آخونی,اهالی آخونی, ] [ 11:32 ] [ غ . آ ]
|
|
[ طراحی : ایراناسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |